[]
0
سبد خرید شما خالی است

تربیت چیست؟

0 دیدگاه

تعریف و موضوع تربیت:

تربیت به معنای پروردن است و با ایجاد دگرگونی به منظور دستیابی به کیفیت مطلوب، حاصل می شود، و با عینیت بخشیدن به کمالات بالقوه به طور تدریجی به دست می آید. اگر پدیده ای جاندار و قابل رشد را، از صورت و حالت نامطلوب به سمت کیفیت مطلوب یا بهتر، کمال بخشیدیم، می گوییم او را تربیت کرده ایم، و استعدادهای بالقوه آن را، برای کمال فعلیت بخشیده ایم.

بر اساس این تعریف، موضوع قابل تربیت، پدیده های قابل رشد و تکامل پذیری چون انسان ها، حیوانات و گیاهان می توانند باشند و درغیر این موارد کاربردی ندارد؛ زیرا اشیایی که تمام کمالات بالقوه آنها فعلیت یافته یا فاقد کمالات بالقوه اند تربیت هم نمی پذیرند. به همین دلیل است که واژه تربیت در مورد انسان و حیوان و روییدنی ها که رشد و نمو محسوس دارند، به کار می رود و در هر کدام از این موارد نیز معنای خاصی دارد.

در مورد انسان، تربیت به معنای رشد گرایش های متعالی و اخلاق نیکو و فعلیت یافتن کمالات بالقوه نفسانی است و درباره حیوانات، رشد غرایز یا عادت دادن آنها به کاری است که مورد نظر تربیت کننده است و در مورد گیاهان، رشد و باروری بیش از حد معمول مراد است که با ایجاد اوضاع مناسب صورت می گیرد.

تربیت الهی:

تربیت الهی تربیت همه جانبه است، مقایسه تربیت الهی با روش های تربیتی عادی چند حقیقت را آشکار می سازد.

اول این که تربیت های معمولی فاقد جامعیت لازم اند. به سخن دیگر تربیت عادی یا نظام های تربیتی غیر الهی غالبا یک یا چند بعد از شخصیت انسان را در نظر می گیرند، در صورتی که در تربیت الهی تمام جنبه های شخصیت آدمی مورد توجه است.

ثانیا تربیت الهی با طبیعت آدمی و نیازهای او، و رشد و تکامل او سازگار است. تربیت الهی هم بعد اجتماعی حیات انسانی را در نظر می گیرد و هم جنبه فردی شخصیت را مورد توجه قرار می دهد. در تربیت الهی هم بعد مادی در حد ضرورت و نیاز مورد توجه است و هم مسائل معنوی بر تمام شئون حیات انسان پرتو می افکند. تعالیم الهی هم نیازهای معنوی انسان را تأمین می کند و هم به نیازهای اجتماعی و عقلانی انسان توجه دارد.هم احساسات و عواطف را تحریک می کند و هم میل به کنجکاوی و حقیقت جویی انسان را ارضا می کند.

نظام های تربیتی عادی، هر چند از هدف های گسترده حمایت کنند، برای کمال و ترقی انسان محدودیتی به وجود می آورند، اما تربیت الهی راه را برای رشد و تکامل دائمی و نامحدود انسان هموار می سازدو از این جهت انسانی را، که فطرتاً کمال جو و ترقی طلب است، راضی می کند.

در تربیت اسلامی، تمام اعمال باید در جهت عبودیت حقیقی خداوند باشد. ملازم هدف نهایی تربیت اسلامی، ساختن عبد صالح است. عبد کسی است که تنها خدا را ربّ و پرورنده خویش ببیند و بداند. عبد شدن خروج از سلطه همه ارباب و خدایان غیر از ربّ العالمین است.

قرآن، کتاب تربیت:

قرآن، ارزش ها و ضد ارزش ها را به صورت روشن بیان کرده است و معارف آن، شفا و نور و امید است. هر کسی از آن مدد بجوید، امدادش می کند. هر کسی بیشتر با آن مأنوس شود و دستورهای آن را به کار بندد، از توفیق و هدایت بیشتر برخوردار می شود. حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: بدان، به درستی که این قرآن اندرز دهنده ای است که فریب نمی خورد. راهنمایی است که به بیراهه نمی برد. خبر دهنده ای است که دروغ نمی گوید. هیچ کسی با قرآن ننشست، مگر آن که در برخاستن فزونی یا کاستی یافت؛ به هدایت او افزوده، یا از کوری او کاسته شد. بر این اساس تربیت صحیح انسان نیز از طریق به کار بستن روش های قرآنی تحقق می یابد.

تربیت در فرهنگ اسلامی:

در فرهنگ اسلامی، تربیت در مورد کل نظام هستی مصداق می یابد و همه چیز در راستای تربیت قرار دارد.

در قرآن کریم، حدود 970 مورد از خداوند به عنوان «ربّ» یاد شده است و پروردگاری از غیر خداوند، نفی شده است. رب به معنی آفریننده و مدیر پرورنده است. بر اساس آیات قرآن، تربیت بر سراسر نظام هستی حاکم، و همه چیز در حال تربیت پذیری و کمال یابی است و این کار، تنها با اراده خداوند انجام می گیرد.

هر موجودی که در حال تربیت است، استعدادهای سابق او به طور مرتب فعلیت یافته، آمادگی های جدید، در نهاد او پدید می آید. کمالی در او تحقق یافته و زمینه، برای پذیرش کمال برتر، فراهم می شود. هر موجود تربیت پذیر در حال حرکت به سوی کمال است.اگر در نظام تکوین، تنها خداوند مربی است، در نظام تشریع هم باید تنها خداوند، مربی باشد، تا تشریع با تکوین هماهنگ شود و انسان در راستای کمال واقعی خود قرار گیرد. بعثت پیامبران و نزول کتاب های آسمانی، برای ایجاد همین هماهنگی و تربیت انسان هاست.

تربیت انسان:

در وجود انسان، دو گونه استعداد و توانایی نهفته است:یکی استعدادهای طبیعی، که بدون دخالت و اراده انسان، رشد و فعلیت می یابد. و قانون هدایت عمومی بر آنها حاکم است.دیگری، توانای های معنوی که در پرتو اراده و خواست انسان، فعلیت می یابد و با عینیت یافتن آنها شخصیت حقیقی انسان شکل می گیرد.

این استعدادها اصلاح شدنی، و همین ها موضوع تربیت است. در وجود انسان، استعدادهای معنوی فراوانی نهفته است و کمال انسان با رشد صحیح آنها تحقق می یابد. هر کسی در رشد استعدادهای معنوی خود دخالت مستقیم دارد؛ یعنی اگر بخواهد، می تواند استعدادهایش را رشد دهد. از آنجا که برای ارزش های معنوی و کمالات انسان، نهایتی تصور نمی شود، هیچ کسی، هر چند از ارزش های والا و بلندی برخوردار باشد، باز هم از تربیت بی نیاز نیست. این جهات، سبب شده است که انسان بیش از هر پدیده دیگر اصلاح پذیر و تربیت او ضروری باشد.

هدف تربیت:

هدف از تربیت در مورد انسان، فعلیت یافتن کمالات بالقوه اوست. دگرگونی باید در جهت تعالی او صورت گیرد. نخست باید استعدادهای معنوی انسان مورد توجه قرار گیرد، تا با پدیدار شدن آن توانایی ها، انسان، کامل شود و سپس باید تمام ابعاد معنوی او به طور هماهنگ رشد داده شود؛ زیرا کمال انسان با تربیت یک یا چند بعد تحقق نمی یابد. انسان و جامعه کامل هنگامی پدید می آیند، که تمام استعدادهای معنوی و کمالات بالقوه انسانی، به طور هماهنگ پرورده شود. پس هدف از تربیت، پدید آوردن انسان و جامعه کامل و والاست.

آگاهی به قانون ها و روش های تربیت:

وجود قانون ها و روش های تربیتی و دانستن و به کارگیری آنها امری ضروری و حتمی است. تربیت بدون به کارگیری قوانین تربیت، محقق نمی شود و تلاش مربی، بدون آن ثمر نمی بخشد. به کمال رسیدن هر پدیده، قانون و روش خاصی دارد. انسان هم از آن مستثنی نیست و کمال او را باید در قانون و روش مخصوصی جستجو کرد. کسی که عهده دار تربیت انسان است، باید بهترین را به کار گیرد.

اهمیت تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره):

همه کسانی که با زندگی حضرت امام(ره) آشنایی دارند بر این نکته واقفند که حضرت امام پیش از آن که سیاستمداری قاطع و انقلابی باشد و پیش از آن که به عنوان مرجعی عام زعامت دین و مرجعیت را معنایی تازه بخشد، مربی بزرگ و معلمی نمونه بود که توانست با دریافتی عمیق از اصول اخلاقی اسلام و مبانی تربیت الهی، هم خویشتن را در میدانِ سختِ مجاهده با نفس و تزکیه دایمی بیازماید و مراحل مختلف آن را در عالی ترین سطوح طی کند و هم به تربیت و تعلیم نسلی همت گمارد که بار اصلی نهضت و انقلاب اسلامی را بر دوش کشیدند. در هر حال، از بررسی مجموعه بیانات و نوشته های حضرت امام(ره) در زمینه تعلیم و تربیت می توان به خوبی دریافت که در دیدگاه آن حضرت هرگونه حرکت سیاسی و اجتماعی بدون توجه به تربیت آحاد جامعه انسانی، تلاشی عقیم و بی نتیجه است. همین طور از دیدگاه آن حضرت اساسا علم آموزی، با همه شرافتی که دارد و آموزش رشته های مختلف علوم، حتی علم اخلاق و توحید، اگر توأم با تربیت صحیح و تزکیه نفس نباشد، به عنوان ابزاری در خدمت قدرتمندان به کار گرفته خواهد شد و نتیجه آن، همان رنج و ستم هایی است که امروز در جوامع صنعتی و سرمایه داری مشاهده می شود.

اهمیت تربیت از دیدگاه افلاطون:

تمام امور زندگی بشر به طور مستقیم یا غیر مستیم با امر تربیت ارتباط دارد. زیرا انسان موجودی صاحب اختیار و آزاد است و این اراده و اختیار تحت تأثیر حالات درونی و گرایش های روحی اوست. اگر امیال و کشش های درونی بر اثر تربیت صحیح به مسیر درست و اصولی خود هدایت شود، می توان امید داشت که انسان در صحنه های گوناگون مطابق حق و به روش صحیح عمل کند و اگر اراده او تنها تحت تأثیر امیال و خواهش های نفسانی باشد و هیچ عامل تربیتی آن را کنترل و هدایت نکند، مسلما عملکرد انسان خالی از خطا و اشتباه نخواهد بود. بنابراین، تربیت درست، نقش بسیار سازنده و مفید در زندگی افراد دارد. از این روست که افلاطون می گوید: بر اثر تربیت، جسم و روح انسان، به بلندترین پایه جمال و کمال می رسد، بنابراین عالی تر و مقدس تر از تربیت، فنی نیست».

سعدی در گلستان و بوستان فراوان به امر تربیت پرداخته است؛ از جمله می گوید:

چو خواهی که نامت بماند به جای

پسر را خردمند آموز و رای

به خردی درش زجر و تعلیم کن

به نیک و بدش وعده و بیم کن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادمین راه مربی
12 شهریور 1403
  1. خیلی استفاده بردیم بیشتر از این محتواها بگذارید لطفا