در مکتب اسلام تربیت هر فرد مبتنی بر تعلیم، تحصیل و تجربیاتی است که در طی زندگی از طریق خانواده، جامعه و تلاشهای شخصی به دست میآورد. هر انسان برای رسیدن به قرب الهی و کمال وجودی باید در مسیر تربیت گام بردارد و نهال وجودش را با مراقبت در گفتار و کردار به سوی حق رشد دهد. عالمان دینی که سالها با کلام وحی و بیانات گهربار ائمه همنشین بودهاند از جمله افراد موثری هستند که میتوانند در این مسیر دستگیر انسان باشند. آیت الله حائری شیرازی از جمله عالمانی بود که سالها به تربیت مردم اشتغال داشت و تلاش مینمود در گفتار و رفتار به تزکیه اخلاقی مردم بپردازد. حاصل بیانات ایشان به همت گروهی از پژوهشگران و نویسندگان گردآوری و تدوین شده و اکنون به شکل مباحث سلسلهوار تقدیم علاقهمندان در حوزه تربیت و پرورش اسلامی میگردد.
کتاب «راه رشد جلد دوم» را میتوان شروع مباحث اصلی استاد در حوزه تربیت دانست. عمده مطالب ذکر شده در جلد اول وجهه مقدماتی و تئوری دارند اما از ابتدای این جلد نکات عملی استاد حائری شیرازی در زمینه تربیت کودک و نوجوان مبتنی بر معارف اسلامی مطرح میگردند. مراحل سهگانه تربیت کودک به سه بخش تقسیم میگردند: هفت سال ابتدایی دوره سیادت کودک هستند، هفت سال دوم دوره فرمانبرداری کودک و هفت سال سوم دوره وزارت کودک نامیده میشود که هر بخش به شکل مفصل توضیح داده شده است. در ادامه از جمله مباحث مهم که به آن پرداخته میشود ویژگیهای لازم برای هر مربی است که باید خصلتهایی همچون ایمان و معنویت، توکل و توسل، صبر و حوصله، عشق و علاقه، جدیت و انضباط و… را در خود تقویت و تثبیت کند. همچنین تاثیر روابط والدین بر تربیت فرزند و نقش هر کدام از والدین در این امر مهم نیز تبیین میگردد. سرفصلهای کاربردی این کتاب شناخت راه تربیت را برای هر مربی آسان میسازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
معنای این حرکت، «الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ» است. این امیری و آقایی است. می خواهد این بچه بشکفد بروز کند مرعوب هیچ انسانی نباشد میخواهد بچه را طوری تربیت کند که اصلاً مخلوق برایش مهم نباشد میخواهد بچه مشرک نشود و ترس از غیر خدا در وجودش نرود تا ترس از خدا بیاید. وقتی که ترس از مخلوق از دل نرفته، چطور ممکن است ترس از خدا بیاید؟ وقتی که شرک نرفته چگونه توحید میآید؟! میخواهند این بچه از بابایش نترسد وگرنه مگر کاری داشت که علی به بچهاش بگوید: بابا! چرا این طور میکنی؟! حالا پیغمبر چیزی نگفت؛ چرا پدر و مادرش نگفتند:این کار زشت است؟ چون کار بدی نکرده؛ خلافی نکرده است.