عالی بود
اگرچه راست گویی صفت پسندیدهای است،اما دروغگویی صفتی است که موجب زوال آن می شود .هیچ فرد دروغگویی از ابتدا دروغگو نبوده بلکه این صفت در برههای از زندگی او (بیشتر اوقات دوران کودکی)،از سوی یک سری مسائل که جای بحث دارد( ودر زیر تحت عنوان دلایل دروغگویی به آنها اشاره شده) به او القا گردیده و همراه با رشد فیزیکی شخص؛ این صفت نیز رشد کرده و بزرگ شده است و حتی ممکن است در محیط خانواده و در کل اجتماع نیز مشکلاتی را بوجود آورد. گاهی اوقات این خود ما والدین و درکل بزرگسالان هستیم که دروغ را به نحوی به فرزندانمان آمورش می دهیم و جالب اینکه وقتی کودک به دروغ عادت کرد؛ از زمین و زمان شکایت می کنیم که چرا فرزندمان دروغگوست؟ و…
اما در کل دروغ گفتن کودکان ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد :
یکی از دلایل دروغگویی کودکان؛ ترسیدن آنها است. گاهی اوقات والدین کودک تصور می کنند که با رفتار تند و خشن خود و همچنین با تنبیه کردن بدنی کودک، میتوانند جلوی انحرافات و رفتار بد او را بگیرند. اما این کار نه تنها تأثیر خوبی در پرورش کودک ندارد، بلکه باعث می شود گاهی اوقات به اصطلاح ترس او ریخته و تمام کارهای بد خود را با حس گستاخی بیشتری انجام دهد و یا اینکه به علت ترس از تنبیه شدن به دروغ پناه ببرد. همچنین این رفتار باعث میشود که کودک کمکم خود را جدا از والدین فرض کند و به اشتباه به این مسئله پی ببرد که اگر راست بگوید باز هم تنبیه میشود. در واقع بهتر است والدین به جای بوجود آوردن این حس در کودکان و تنبیه یا مجازات کردن آنها، قبل از اینکه دستور انجام دادن یا ندادن کاری را به کودک خود بدهند؛ به نحوی میل انجام دادن یا ندادن همان کار را در آنها تقویت کنند. در کل شدت این تنبیهات ومجازاتها با ترس کودک و اصرار او به دروغگویی رابطه مستقیم دارد. اما برای درمان دروغگویی؛ والدین باید با عطوفت و مهربانی بیشتری با کودک رفتار کنند و حس آرامش را بین اعضای خانواده بهوجود آورند. مسلما در خانواده ای که به نظرات و عقاید و حس استقلال کودکان اهمیت بیشتری داده میشود، هیچ گاه کودکان به دروغ متوسل نمیشوند. همچنین بهتر است جلوه بد دروغگویی و پیامدهای بد آن را به کودکان آموزش داد.
یکی دیگر از عوامل دروغگویی کودکان احساس حقارت آنهاست. زمانی که کودک مورد تحقیر و توهین قرار می گیرد در واقع به شخصیت و روح لطیف او ضربه وارد می شود. همچنین هنگامی که در محیط خانواده به کودک اهمیت داده نمیشود و همیشه او به نحوی از سوی اعضای خانواده و سایر افرادی که به نحوی با آنها ارتباط دارد مورد تحقیر و توهین قرار می گیرد؛ با خود تصمیم می گیرد که کاری کند تا همه به شخصیت او احترام گذاشته و به نحوی محبوب همگان شود، در نتیجه به هر راهی از جمله دروغگویی متوسل می شود . گاهی اوقات ممکن است حتی عمق این دروغها خیلی زیاد یا به اصطلاح دروغهایی بزرگ و هیجانی باشند که کودک بخواهد با گفتن این دروغها درون خانواده هیجان و جوشوخروش ایجاد کند و از اینکه رفتار آنها را به تلافی کرده و آنها را مورد تمسخر قرار داده احساس لذت میکند. اما بهتر است همهی اعضای خانواده و سایر افراد مرتبط باکودک، به شخصیتش احترام بگذارند و هیچگاه او را مورد تحقیر و توهین قرار ندهند تا اینکه کودک برای جبران کمبودهای خود به دروغگویی متوسل نشود. همچنین بهتر است علاوه براینکه کودکانمان را مورد تشویق واحترام قرار دهیم ، به عقاید وسخنان آنها نیز توجه کنیم .
خانواده محیطی است که علاوه براینکه کودک در آن محیط پرورش می یابد راستگویی وسایر رفتار درست را در این محیط می آموزد ودرکل محیط خانواده مدرسه اول کودک است .مسلما خانواده ای که درآن همه ی افراد عادت به راستگویی دارند ؛کودک نیز این روش را انتخاب می کند وهمچنین درخانواده ای که افراد خانواده دچار انحرافات اخلاقی هستند و همچنین خلقوخوی ناپسند ودروغ بر کانون خانواده حاکم است،کودک نیز با همین خلقوخو و انحرافات رشد می کند و شخصیت او بر همین مبنا شکل می گیرد(چرا که همان طورکه می دانیم کودکان تقلیدگران خوبی هستند و بدون اراده وتوجه خود رابا محیط وفق می دهند.)اما این والدین هستند که باید زمینه ی راستگویی وصداقت را در فرزندان خود بوجود آورند. چرا که همانگونه که گفته شد خانواده مدرسه اوّل کودک است. همچنین بهتر است حس مسئولیت پذیری در کودک تقویت شود. پس به کودکتان مسئولیت های کوچک بدهید وحتی اگر از پس آنها برنیامدید به او مسئولیت دیگری بدهید، او را تشویق کنید و به نحوی حس مسئولیتپذیری را در او تقویت کنید و به طور غیر مستقیم از دروغگویی کودک به علت جبران کمبودها و عقدههایش جلوگیری شود. علاوه بر این والدین نباید به هیچ دلیلی با دروغگویی به اصطلاح کودک را گول بزنند و با او با خشونت رفتار کنند بلکه باید با کودک خود صادق بوده و با رفتار و تربیت صحیح، فرزند خود را برای حاضر شدن در اجتماع آماده کنند.
توقع بیش ازحد و تحمیل تکالیف سنگین می تواند یکی دیگر از عوامل دروغگویی کودکان باشد. بهتر است بدانیم همیشه باید به اندازه توان کودکان از آنها انتظار داشت و نباید با سختگیریهای بیجا و توقع بیش ازحد و واگذاری تکالیف طاقت فرسا به کودکان آنها را به دروغ وادار کرد و باعث رشد بد بینی در آنها شد. والدین ومربیان همیشه بایستی توان و قدرت کودک را در نظر بگیرند زیرا اگر کودک احساس کند در نظر دیگران فردی کم توان و تنبل است و به نحوی باعث رنجش دیگران می شود سعی می کند با دروغگویی دیدگاه افراد را نسبت به خود تغییر داده و شخصیت خود را حفظ کند و این تکرار دروغ نیز عملا باعث عادت به دروغگویی میشود و علاوه بر آن بسیاری دیگر از انحرافات اخلاقی و خلقیات ناپسند در شخصیت او پدیدار می شود. همچنین در سنینی که کودک هنوز ارزش راستگویی را نمیداند، والدین نباید کودکان خود را وادار به راستگویی کنند؛ چرا که کودک عملا هنوز راه فریبکاری و دروغ را نمیداند و احتمالا نیازی به این کار نداشته است. اما والدین کودک با این کار خود وسختگیریهای بیش از حد و اندازه کودک را به سمت دروغگویی سوق داده و همچنین کودک نیز برای رهایی از توقعات بیش از حد و اندازه والدین و فرار از فرمانهای مستبدانه وسختگیرانه آنها به دروغگویی متوسل شده و عملا به فردی دروغگو تبدیل میشود.
عالی بود
بسیار عالی
سلام وقتتون پربرکت ممنون از همراهی ارزشمندتون
خیلی استفاده بردیم بیشتر از این محتواها بگذارید لطفا
ممنون و متشکر بابت مطالب خوبتون